رقیه سادات شهادت واحد خدانگهدار عمهمیلاد حسنی

گرفته آسمون، خرابه بارون
شونه کنید موهام و، رسیده مهمون
عمه بیا، که قصه مون، به سر رسیده
اومده از، طشت طلا، سر بریده
به لب رسیده جونم/ وبالتم میدونم/ یه امشب و مهمونم
ای عمه
طبق رو بردار عمه - شد آخر کار عمه
بگو حلالم کردی - خدانگهدار عمه (۳)
"خدانگهدار عمه"

 

کی تو بیابونا من، دویده بودم
بازار و تا به حالا، ندیده بودم
یه جای سالم دیگه تو، بدن ندارم
منم شبیه تو بابا، کفن ندارم
حالا که تو اینجایی/ بگو چرا تنهایی/ عموم کجاس بابایی
دلتنگم
به یاد غارت داره - چشام هنوز میباره
برای من بابایی - دیگه نخر گوشواره (۳)
"منو ببر بابایی"

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]