زینب کبری رحلت زمزمه برادرم، ای تشنه لبعبدالله باقری

یه سال و نیم خواهر برات، فقط عزا گرفته
طبق وصیتت شبا، دست به دعا گرفته
خاطره هام امشب بوی، کرب و بلا گرفته
دیگه داداش امشب میخوام روضه بخونم و بمیرم
جای تنت پیرهنت و بازم تو آغوشم میگیرم
برادرم، ای بی کفن، دوراز وطن، حسین من
*****
رقیه رفت ربابه رفت چه جور بمونم آروم
حتی من و تنها گذاشت خواهرم ام کلثوم
رفتید همه من موندم و سکینه طفل معصوم
هنوز تو گوشمه داداش صدای لالای رباب
روضه برات چی بخونم از کوفه یا بزم شراب؟
برادرم، صد پاره تن، خونین دهن، حسین من
*****
مگه میشه یادم بره!؟ از روی تل چی دیدم
تو ازدحام ضجه های یه آشنا شنیدم
خاک می گرفت از رو موهات مادر قد خمیدم
خودم دیدم پست پلید بد جوری بی قاعده کشتت
تو دست و پا میزدی و چادر مادر توی مشتت
برادرم، ای تشنه لب، در تاب و تب، حسین من
نظرات شما
[کد امنیتی جدید]