علی اصغر شهادت زمینه غنچه ی پرپر بابابهمن عظیمی

نزن آتيش به دل/ غنچه ی پرپر بابا
نور چشم تر بابا/ على اصغر بابا
دست و پا ميزنى/ آتيش ميگيره جيگرم
قلبم ميسوزه پسرم/ ميخندن به چشم ترم
واى، خنده هات قلب، منو از جا كند   میکُشه آخر، منو اين لبخند
خنجرى خورده، به دل خستم         سرت آويزون، شده رو دستم
ميبينه مادرت            از خيمه حالتم
چيكار كنم با اين خجالتم
لالاى على على ۳

از تيرحرمله/ پاشيده حنجرت على
خونيه پيكرت على/ بيچاره مادرت على
تركاى لبت/ غرق به خون شده على
دل بى سامون شده على/ اشكام بارون شده على
واى، غرق درخونِ، بدنم اصغر  لرزه افتاده، به تنم اصغر
خداميدونه،که دلم خونه           شبیهِ زلفِ، تو پریشونه
مضطر شده دلم          سخته نفس برام
ميخنده لشكرى، به گريه هام
لالاى على على ۳

چطورى تا حرم/ برگردونم بدن تو
چيكار كنم با تن تو/ با داغ و با محن تو
با دلى غرق خون/ تا خيمه ها مي برمت
زير عبا مي برت/ پيش زهرا مي برمت
كاش، نبينه مادر، تن پر خونت    نشه سرنيزه، فاتحه خونت
هنوز اين داغ و، ندارم باور      شده قنداقه ت، كفنت اصغر
ميترسم اصغرم         از قوم بى حيا
كاشكى نره سرت، رو نيزه ها
لالاى على على ۳

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]