علی المرتضی شهادت واحد سرِ مزار زهرابهمن عظیمی

بعد سی سالِ پُر از غم عاقبت دردم دوا شد
بعد عمری درد و غصه حاجت قلبم روا شد
سوختم و ساختم به یاد کوچه ها هی گاه و بیگاه
من یه عُمره چشم به راهِ لحظه ی مرگم به والله
نمی‌دونه / کسی به جز خدا غم من رو
معنای اشک نم نم من رو
هرشب سرِ مزار زهرا
چه خوشحالم / اگرچه این دلم پر از درده
چون میشه آرزوم برآوَرده
دارم میرم کنار زهرا
شدی راحت - از این دنیا
علی مولا - علی مولا
علی مولا علی مولا ۲

 

توی گوش من هنوزم ناله های همسرم هست
زخم دل کاری تره از زخمی که روی سرم هست
رَدِّ خونِ خشک شده روی درو دیوار خونه ..‌.
باعثِ این شده که تا به ابد یادم بمونه ...
پریشونم / هنوز به یاد تن خونینِش
جونم دراومد شب تدفینش
بعدش چه طعنه ها شِنُفتم!
خدا رو شکر / لطفِ بزرگی کرد بهم شمشیر
این بود که توو اون لحظه ی دلگیر
فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة گفتم
می‌ری امشب - پیش زهرا
علی مولا - علی مولا
علی مولا علی مولا ۲

 

غرق خونه دائماً این قلبی که سرای درده
خوب می دونستم لگد با پهلوی یارم چه کرده
خاطرات خوبمون به درد این دل زده دامن
خیر نبینه این مغیره هستیمو گرفتش از من
خداحافظ / ای چاهی که همدم من بودی
أنیس درد و غم من بودی
توو اون شبای بی قراری
خداحافظ / ای دختر بلاکِشم زینب
تازه شروع میشه غمت امشب
می‌بینمت به غم دچاری
غروبِ تلخِ عاشورا
حسینم وا حسینم وا
حسینم وا حسینم وا ۲

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]