فرزندان زینب کبری شهادت واحد دو تا هدیهمحمد بیابانی

امیری و نعم الامیری
میدونم من و می‌‌پذیری
گناهام رو شونم ، میام که بمونم
اگه دستم و باز بگیری
بیا مثل حرّت ، سرم رو بلند کن
رهام کن از این سر به زیری
به جونت قسم / به خونت قسم
به یک تار موی جوونت قسم
بذار دستم و / توو دست زُهیر
نگام کن مث راهب توی دیر
نذار از نگات نا امید شم
میخام مثل جُون روسپید شم
یه روز روی پاهات شهید شم
حسین جانم 4

 

نگاهی کن ای جان جانان
منم مور تو ای سلیمان
دو تا هدیه دارم ، زیر پات میذارم
ایشالا فدات شن حسین جان
تو رو جان زهرا ، تصدق علینا
اینا اذن میدون و میخوان
یکی قاسمت / یکی اکبرت
دوتاشون فدای یه موی سرت
اگه عشق من / بذاری برن
خوبیش اینه دیرتر تو رو می‌کشن
یکم دیرتر پر می‌گیری
یکم دیر رو نیزه میری
منم دیر میرم اسیری
حسین جانم 4

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]