رقیه سادات شهادت واحد غصه دیدم نبودیمحمد بیابانی

خلاصه یتیمی همینه
عزیزت خرابه نشینه
حالا که رسیدی ، رو پاهام خوابیدی
خوابم باشه بازم شیرینه
چی می‌شد باباجون ، که با عمه‌هامون
دوباره میرفتیم مدینه
چی اومد سرت / کجاس پیکرت
چطور سر بذاره رو پات دخترت
کو آب آورت / چی شد اکبرت
کجا سر گذاشته علی اصغرت
کجا رفتی مارو نبردی
به کی بچه‌هات و سپردی
بمیرم هنوز آب نخوردی
بابا جونم 4

 

چقد غصه دیدم نبودی
چه زجری کشیدم نبودی
چقد حرف شنیدم ، رو خارا دویدم
به اینجا رسیدم نبودی
می‌خندیدن اینجا ، به روی کبودم
به قد خمیدم نبودی
نه از سلسله / نه از آبله
نه از وقتی جاموندم از قافله
نه از ساربون / نه از حرمله
نه از تازیونه ندارم گله
اونی که برا من عذابه
می‌دونی که بزم شرابه
دلم از کنیزی کبابه
بابا جونم 4

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]