حسن المجتبی شهادت زمینه شفای درد منبهمن عظیمی

توی این لحظه ها ، که وقت رفتنه
دلم رفته باز سوی کوچه
شده زهر جفا ، شفای درد من
که کشتن منو توی کوچه

تا الان حتی لحظه ای / نشده پاک از خاطرم
خاطرات اون کوچه و  / بی کسی های مادرم

دلِ بی تابم حق داره - که ازین دنیا خسته شِه
خیلی سخته پیش چشات - راه ناموست بسته شِه

(مادرم ای وای مادرم) ۴

 

چه سخته مادری ،  بیفته رو زمین 
پیش چشمای یک جماعت 
چه سخته مادری ، پیش چشم پسر
روی خاک بیفته با صورت

خیلی سخته حتی نشه / مادرت رو یاری کنی
بزنن سیلی به رُخِش / تو نتونی کاری کنی

سخته که حتی یک نفر - نشه توو کوچه یاورت
خیلی سخته توو کوچه‌ها - بخوره سیلی مادرت

(مادرم ای وای مادرم) ۴

 

توی این لحظه ها ، چشام سمت دره
به یاد دری که یه روز سوخت
به یاد آتیش و ، به یاد میخی که
به دیوار و در مادرو دوخت

اوج غم‌های مادرم / باز تداعی میشه برام
تن بی جون محسنو / هنوزم می‌بینه چشام

مگه یادم میره چطور - جلوی چشمای ترم
وسط خونه چِل نفر - رد شدن از رو مادرم

(مادرم ای وای مادرم) ۴

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]