جعفر الصادق شهادت بدون نغمه پای منبر شیخ الائمهگروه شاعرانه ها

ما تا قیامت نوکر شیخ الائمه
هستیم پای منبر شیخ الائمه

مدیون قال الصادقیم و بر سر ماست
الطاف سایه گستر شیخ الائمه

در سایه سار او پر و بالی گرفتیم
هستیم زیر شه پَر شیخ الائمه

مانند دنیا، آخرت هم سربلندیم
با التفات دیگر شيخ الائمه

گردد حسینی بودن ما مُهر و امضا
روز جزا با جوهر شیخ الائمه

شمع وجود او فروزانست و عالَم
پروانه ای دور سر شیخ الائمه

دنیا چه باشد؟ دانه ی تسبیح دستش!
خورشید هم انگشتر شیخ الائمه

از عالمان عصر خود گردیده هرکس
زانو زده در محضر شیخ الائمه

با احتجاج خود به قلب دشمنان زد
جانم به فتح خیبر شیخ الائمه

در صدر تسبیحات و تعقیبات مان است
ذکرِ تبری‌محور  شيخ الائمه

بعد از نماز خویش لعنت می فرستیم
بر قاتلان مادر شیخ الائمه

وقتی که دائم میوزد عطر پیمبر
همچون صبا دور و بر شیخ الائمه -

- با مصطفی گردد طرف آن که بگیرد
شمشیر بالای سر شیخ الائمه

عمری مصیبت ها کشید اما چه گویم
از لحظه های آخر شیخ الائمه

مقتل نوشته مثل شمعی آب گردید
از زهر کاری، پیکر شیخ الائمه

زهرا چو آمد لحظه ی آخر کنارش
کرببلا شد بستر شیخ الائمه

ما را عزادار غریب کربلا کرد
در روضه، حال مضطر شیخ الائمه

از شدت گریه برای داغ گودال
خونبار شد چشم تر شیخ الائمه

نَقل سر و تشت طلا و خیزران بود
مرثیه ی دردآور شیخ الائمه

قطعا "حمیده" در مدینه امنیت داشت
بزمی نرفته همسر شیخ الائمه

در مجلس نامحرمان ناموس او رفت؟
کی رفت اسارت خواهر شیخ الائمه؟

ناگفته ها را باید از زینب بپرسیم
از عمه جان مضطر شیخ الائمه

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]