علی المرتضی ، مناجات ضربت خوردن بدون نغمه بر انگور ضریحشیاسین زندی

مرا در خاطرت بسپار؛ آلوده ترین هستم
گناهانم زمینم زد اگر که این چنین هستم

تویی ساقی؛ تویی باقی؛ تویی اعلی؛ تویی والا
ببین حال پریشانم، فقیر و مستکین هستم

دو دست خالی آوردم؛ دلی آلوده آوردم
به درگاه تو محتاجِ کمی نان جوین هستم

اگر عمری گنه کردم، غلط کردم، غلط کردم
درِ این خانه امشب غرقِ امید و یقین هستم  

میان وادی ظلمت اسیر نفس معیوبم
کمک کن، دستگیرم باش، پُرِ بغضم، حزین هستم

شب قدر آمده اما به سر شور نجف دارم
بر انگور ضریحش دستهایی خوشه چین هستم

اگر آلوده دامانم اگر بی ارزش و پستم
ولیکن خاک نعلینِ علی یعسوب دین هستم
 
مرکب گر شود دریا، درختان گر قلم گردند
شود مشق شبم حیدر اگر شور آفرین هستم

علیٌّ حُبُه جُنَّه، قَسیمُ النّارِ و الجَنَة
گدای بی سر و پای امیرالمؤمنین هستم

صراط المستقیم هر دو عالم نیست جز حیدر
زمان مرگ محتاج شفیعُ المذنبین هستم

به فرق منشق حیدر بزن امضا، مقدّر کن
ببین که چشم در راهِ برات #اربعین هستم

صدا زد: میشوم راحت من از این مردم جاهل
خداوندا! خلاصم کن، که با غصه عجین هستم

نرفته یادم آن روزی که زهرایم کتک می‌خورد
نرفته یادم آن لحظه، که آهی آتشین هستم

اگر خونین شده فرقم دگر زینب کنارم نیست
پریشان حالِ عباس و عمود آهنین هستم

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]