علی المرتضی ضربت خوردن زمینه تکبیرش راحسین فتحی

تا که گفت علی برا نماز صبح تکبیرش رو
نانجیب اومد و با غضب کشید شمشیرش رو
مسجد - میگفت نزن / منبر - میگفت نزن
زهرا - با حالت / مضطر - میگفت نزن
ولی حیدر میگفت بزن
که تموم شه دردای من ۲
بزن علی رو راحتش کن / تا که چِشَم بهش نیفته
ضرب لگد فاطمه رو کشت / اینو خود مغیره گفته
مولا - دیگه راحت میشه از دنیا
داره - میره پیش حضرت زهرا

 

یتیما با ظرف شیر اومدن و در می کوبن
همه مثل بچه های فاطمه دل آشوبن
کشته - میشه بی گناه / مسجد - میشه قتلگاه
خونه - میشه غرق آه / زهرا - چشمش به راه
دیگه میشه شیعه بی پناه
روزگارشون میشه سیاه ۲
فرق علی رو بسته بودن / تا که نبینه سر و زینب
چجوری توو گودی مقتل / ببینه اون پیکرو زینب
اون که - آبو دست دشمنش داده
بی سر - پیکرش رو زمین افتاده

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]