حسین الشهید وداع زمزمه یک بوسه از گلوتاحسان جاودان

خواهر بمیره بی کس و پناه
داری می ری به سوی قتلگاه
آخه داداش واسه کدوم گناه؟
میبینی خواهشو - این التماسمو
گفتی واسم بیار - کهنه لباسمو
یک بوسه از گلوت - ارثیه ی منه
میبینی خواهر و - که لطمه میزنه
دستای مادر // پشت و پناهت
کاش چادرش خونی نشه، توو قتلگاهت

 

با اینهمه خواهش و گریه هام
نمیرسه انگار بهت صدام
بگو دیگه چی میمونه برام؟
آهسته تر داداش - توو سینه آتیشه
هر یک قدم میری - روحم جدا میشه
آبی نبوده که - اشکی به دیده نیست
داداش جواب من - راس بریده نیست
یک گله گرگ و // یک شاه خسته
کاشکی نبینه این چشام، سینت شکسته

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]