علی المرتضی بستر ، ضربت خوردن زمینه یاد فراقحسین روشنازاده

دیگه این روزای آخر - حال بابا شده مضطر
غزل رفتنو هر شب - میخونه با چشای تر ۲
بابا نداره تاب و توون / دعا میخونه وقت اذون
دیگه بریدم از دنیا
خدافظی آخرشه / یاد فراق همسرشه
میخونه روضه زهرا
میگه آروم با قلب پر آه / سی ساله پیش شدم بی پناه
میبینی که چه دلگیرم
میشه دعام کنی توو نماز / میون گریه، راز و نیاز
دیگه از زندگی سیرم
زیر لباش داره نوایی
یار دلم زهرا کجایی ۲
غریب بابا غریب علی جان ۳

 

زخمی شده سرت بابا - شکسته شد پرت بابا
اگه بری میمیرم من - رحمی به دخترت بابا ۲
پاشو تو تکیه گاه منی / پاشو بابا پناه منی
پاشو نذار بشم تنها
هنوزم این دلم حزینه / به یاد کوچه مدینه
به یاد مادرم زهرا
چقده پیر شدی باباجون / وقتی بهارِ تو شد خزون
فدای صورت زردت
حالا که بستی بار سفر / دعا میخونی قبل سحر
برای قلب پر دردت
آروم آروم میگی خدایا
منو ببر از دار دنیا ۲
غریب بابا غریب علی جان ۳

 

زیر لبات میگیری دم - میگی از قصه ای پر غم
چرا داداش اباالفضلم - از حرفتو گرفت ماتم ۲
میگی تو از غروب حرم / از خیمه ها و از یه علم
از بی کسی و تنهایی
میگی تو از قضیه شام / از ماجرای بزم حرام
از تشنگی آقایی ...
میگی از راس روی نِیا (نی ها) / از کینه ها و  ظلم و جفا
میگی یه روز میشه جنجال
از کربلا و از شور و شین / میگی از بی کسی حسین
که افتاده توی گودال
میگه واویلا از غریبی
که پسرم شیب الخضیبی ۲
غریب بابا غریب علی جان ۳

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]