فاطمه الزهرا شهادت زمینه ، زمزمه خاک غم كنم به سررضا تاجیک

"سربند"
• سينه مى زنم برات
تموم زندگى من فدات
يه عمره با دعاى تو گذشت
تموم لحظه هاى نوكرات ۲
• سينه مى زنم برات
تا كه نيُفته پرچم عزات
يه روزى واسه‌ى تو جون ميدم
سرم رو ميذارم به روى پات ۲
يه عمره پاى اين پرچم / نوكراى تو وايسادن
يه عمره پاى يازهرا / شهيد دادن
یا فاطمه - عزيز حيدر ۳

 

• خاک غم به سر كنيم
كه مادرم نفس نمى كشه
ديگه با دست خسته گيسوى
 پريشونم رو دس نمى كشه ۲
• چشماشو رو هم گذاشت
اونى كه زخم به روى سينه داشت
توو كوچه دستشو شكستنو
امامشو بدون يار نذاشت ۲
ديدى كه مادرو كشتن / مادرى كه جوون بوده
جوون بوده ولى قامت / كمون بوده
واى مادرم بميرم برات ۳

 

• خاک غم كنم به سر
شدم ديگه اسير و خونجگر
نمى تونم فراموشش كنم
روزى كه اومدن به پشت در ۲
• كاش دلم به جاش مى سوخت
مادر ميون خونه داش مى سوخت
آتيش به سمت صورتش كشيد
خودم ديدم كه ابروهاش مى سوخت ۲
چقدر نفس نفس مى زد / به "يا على" توسل كرد
هرچى زدن، برا حيدر / تحمل كرد
واى مادرم بميرم برات ۳

 

• بى پناه زدن نداشت
توو كوچه بى گناه، زدن نداشت
توو اين خراب شده يكى نگفت
يه پا به ماه دیگه زدن نداشت ۲
• زد ز پشت سر چرا ؟
به پيش چشماى پسر چرا ؟
تموم دردم من از اينه كه
چهل نفر به يک نفر چرا ؟ ۲
على نهايت صبره / ولى همه ميگن افسوس
يه مردو مى كشه آخر / غم ناموس
واى مادرم بميرم برات ۳

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]