فاطمه الزهرا بستر زمینه ، زمزمه غصه دار محسنیرضا تاجیک

"سربند"
• سينه مى زنم برات
تموم زندگى من فدات
يه عمره با دعاى تو گذشت
تموم لحظه هاى نوكرات ۲
• سينه مى زنم برات
تا كه نيُفته پرچم عزات
يه روزى واسه‌ى تو جون ميدم
سرم رو ميذارم به روى پات ۲
يه عمره پاى اين پرچم / نوكراى تو وايسادن
يه عمره پاى يازهرا / شهيد دادن
یا فاطمه - عزيز حيدر ۳

 

• گريه مى كنم برات
تموم زندگى من فدات
تو جونتو برام دادى ولى
كارى نمى تونم كنم برات ۲
• گريه مى كنم برات
چرا عوض شده بگو صدات
على رو مى كُشى، نفس بكش
امون من رو برده سرفه هات ۲
يه عمره غصه مو خوردى /  یه عمره غصه تو خوردم
تا پشت در زمين خوردى / زمين خوردم
یا فاطمه - عزیز حیدر ۳

 

• گریه می کنی برام
اشاره می کنی جای سلام
تو نيستى زهراى دو ماهه قبل
دارى تو آب ميشى جلو چشام
• مى سوزى، ميگى: سرم
ولى همش ميگى كه بهترم
چقدر نگاهتو مى پوشونى
چقدر زير چشات داره ورم
سر تو خورد به ديوار و / سر منم پر از درده
بگو كه ميخ در با تو / چيكار كرده
یا فاطمه - عزیز حیدر ۳

 

•  غصه دار محسنی
چه بی قراری وقت رفتنی
به روم نيار كه بى پسر شدم
دارى آتيش به سينه مى زنى
• دستتو تکون میدی
لالایی می خونی و جون میدی
بیچاره کردی حیدر و آخه
لباس محسنو نشون میدی
ديگه به روى دستم كه / نميشه محسنم بى سر
بيا و گريه كن واسه / على اصغر
جانم حسین - غریب مادر ۳

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]