به دستِ دین تو ادیانِ سابق میشود تکمیل
رسیدی تا به ویرانی روَد اصحابِ شوم ِ فیل
بخوان پیغمبرانه! چون که با لحنِ حجاز تو
به واللهِ دو چندان میشود زیباییِ ترتیل
محاسن را معطّر کردی و عطّارهای شهر
کم آوردند و شد بازارشان بی رونق و تعطیل
به باباهای در جهلِ مرکّب خفته بی دین؛
پس از این عشقِ دختربچه ها را میدهی تحویل
عقیقِ دستهایت میشود مُهر نمازِ نوح
عبایت میشود سجاده عیسی و اسماعیل
«امین» بودی و با ایمان گمانم مادرِ موسی-
به دستانت سپرده کودکش را در کنارِ نیل
نشسته گوشه معبد، تورّق میکند هر شب
چه خوش می گوید از قرآنِ تو؛ تورات با انجیل
همان قرآن که «حبلُ الله» را «وحدت» تلقّی کرد
خوشا آنکس که دارد در سکوتش قدرتِ تحلیل
محمّد خواندمت جایِ رسول الله! امشب را ...
کمی بگذار قربانت شوم مانندِ جبرائیل
«ولی الله» خواندی در غدیرِ خم! بدونِ شک-
به عشقت «یاعلی» میگوید آری صورِ اسرافیل!