دیگر از غصه دل بی شکیب است
عمه بنگر عمویم غریب است
غوطه ور در بین خون افتاده تنها
عمه جان دستم رها کن جان زهرا
عمه / شد خضاب از خونْ سر و روی امامم
عمه / کربلا پُر گشته از بوی امامم
عمه / می رَوَم سوی امامم ۲
ای عموجانم ثارالله ۲
ای عمو آخرین یاور آمد
تا سر کوی تو با سر آمد
آمدم که تا ابد باشم کنارت
آمدم بوی حسن گیرد مزارت
جانا / من به پایت هست خود را می گذارم
جانا / این دل سرمست خود را می گذارم
جانا / دست خود را می گذارم ۲
ای عموجانم ثارالله ۲