عید غدیر عید ولایت پذیرهاست
هنگام گرد هم شدن بی نظیرهاست
عید غدیر لحظه تثبیت حیدر است
شاهی که عادتش نظری بر فقیرهاست
این پرچم ولایت اگر اوج قله است
محصول انقلاب علی در غدیرهاست
عاشق! بکوش؛ عید غدیر عید بیعت است
فصل محک زدن به تمام بصیرهاست
(من کنتُ...) از غدیر، همیشه و تا ابد
سرلوحه و نشان تمام مسیرهاست
دست خدا و دست پیمبر به هم رسید
این اتحاد، منشأ خیرالکثیرهاست
تندی مکن، بهانه میاور در این مصاف
جای علی میان دل سر به زیرهاست
حیدر که با لسان پیمبر امام شد
نعم الامیرِ جملهٔ نعم النصیرهاست
آن دومی که عید ولایت عذاب دید
چشمش همیشه منتظر خواب شیرهاست
کوریِ چشم منکر آقاییِ علی
این عید پاک، حلقه بدرالمنیرهاست
وقتی دگر نمانده محرم فرا رسد
ماهی که ماه عشق جوانان و پیرهاست
می آید از زیارت حج لشگری گران
مملو ز سروران و شهان و امیرهاست
این کاروان که معدن فیض است و محترم
گویا که خسته از طی چندین کویرهاست
روزی رسد که تک تکشان ناله میزنند
دستانشان به سلسله دست حقیرهاست
روزی رسد که هر که بر ایشان نظر کند
در فکر انتخاب کنیز از اسیرهاست
روزی رسد که در ته گودال قتلگاه
جسم حسین فاطمه آماج تیرهاست
