آتشم زد زهر كينه
قتلگاهم شد مدينه
اشهدم با لب خشک و عطشان
مى شود ياحسين ياحسين جان
بين قلب بى قرارم - داغ شام و كوفه دارم ۲
قلب خسته غرق آه است
نوحه خوان قتلگاه است
دیده ام زار و محنت کشیده
بین مقتل شه سر بریده
ديده ام به چشم دريا - تک سوار نيزه ها را ۲
سنگ از بام سب و دشنام
ديده ام در غربت شام
بر تنم بوده رخت اسارت
دشمنم كرده بر ما اهانت
زار و غرق التهابم - مضطر از بزم شرابم ۲