علی السجاد ولادت بدون نغمه آقای سجاده هارضا تاجیک

امشب دوباره نقل لب آسمان علی‌ست
خورشیدِ جلوه کرده ی در بی کران علی‌ست
هرچند او حقیقت مکتوم عالم است
آرى به جز على همه پنهان، عیان علی‌ست
محدود در مکان و زمانی نمی شود
در لامکان علی‌ست و صاحب زمان علی‌ست
شش دفعه روی ماذنه تکرار می شود
شیرین ترین شهادت بین اذان علی‌ست
گرچه نیامده احدی مثل مرتضی
اما علیِ مولد امشب، همان علی‌ست
امشب بگیر زمزمه ی والی الولی
یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی

او آمده که دلبر دلداده ها شود
آقای تا همیشه ی سجاده ها شود
راهش همیشه منتهی به سعادت است
مصباح شد که نور همه جاده ها شود
آقا اسیر نیست؛ اسارت اسیر اوست
او آمده که قبله ی آزاده ها شود
چون کوه در مقابل ظلم ایستاده است
تا تکیه گاه محکم افتاده ها شود
او آمده که سرور ایران ما شود
تا که دلیل فخر عجم زاده ها شود
هرچند نوکری درش رکن و کیش ماست
آقای ماست، سرور ما، قوم و خویش ماست

از اين امام، درس شجاعت گرفته ايم
درس وفا و درس بصيرت گرفته ايم
ايران كنار نام خمينى بزرگ شد
از يمن نام اوست كه عزت گرفته ايم
"سردار" گفته است به ما "ملت حسين"
از بس كه از حسين، #شهادت گرفته ايم
اين انقلاب بيمه ى صاحب زمان شده
آرى به اذن اوست كه هيات گرفته ايم
امنيت من و تو ز تدبير #رهبر است
داريم هر چه ما، ز ولايت گرفته ايم
آرى رفيق‌گريه! بخوان اين دعا زياد
عمر #امام_خامنه_اى مستدام باد

شيعه به نام اوست، مباهات مى كند
ذكرش هميشه دفع بليات می كند
از معجزات اوست كه خورشيدپرور است
وقتى كه يک نگاه به ذرات مى كند
مثل عمو حسن كرم او زبانزد است
در كوچه ها نشسته و خيرات مى كند
آيه به آيه مثل خدا حرف مى زند
حرف مرا، صحيفه اش اثبات مى كند
گوش خدا نشسته به پاى دعاى او
وقت سحر همينكه مناجات مى كند
اين آرزوى من شده گردم گداى او
يک بنده اى شبيه ابوحمزه هاى او

با ما از آن قداست نامش نگفته اند
از جایگاه و شان و‌ مقامش نگفته اند
زین العباد کیست؟! بیانش چه مشکل است
با ما ز جایگاه مقامش نگفته اند
این خاندان نفر به نفر با کرامتند
از سفره های نان و‌طعامش نگفته اند
از خطبه های حیدری و فاطمی او
از معجزات تیغ کلامش نگفته اند
او راوى حماسه ى جريان كربلاست
از سر انقلاب و قیامش نگفته اند
گفتند از غریبی و از روزه ی سکوت
اما ز شور خطبه شامش نگفته اند
 پیغمبرانه حافظ ارکان مکتب است
بعد از حسين زندگى و جان زینب است

یک خطبه خوانده است، ولی خطبه ای رسا
گفته منم علی پسر مروه و صفا
جدم محمد است و شبی تا به عرش رفت
آنکه به قرب حق شده هم صحبت خدا
جدم علی‌ست؛ فاتح خیبر، یل احد
آن پهلوان که کنده در قلعه را ز جا
جدم علی‌ست؛ صاحب بی مثل ذوالفقار
تیغی کشیده است که مرحب شده دو تا
آیا شنیده اید شما قصه ی جمل ؟
از آن شتر که خورده زمین پیش مجتبی ؟!
در سینه ام صلابت فریاد فاطمه است
قلبِ نترس، خصلت اولاد فاطمه است

دارد به دوش مى كشد او درد راه را
در سينه دارد او حرم اشک و آه را
با دست بسته مى برد اين ماهِ خونجگر
تا شام و كوفه قافله اى بى پناه را
هشتاد و چار دختر و زن در كفالتش
در بر گرفته دختركی بی‌گناه را
گاهى نظر به راس علمدار مى كند
بر لب گرفته روضه ابروى ماه را
هر لحظه گريه مى كند و سينه مى زند
با خود مرور مى كند او ذبح شاه را
شد نوحه ى به روى لبش "جان من حسين"
"دور از وطن حسين" و "اى بى كفن حسين"

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]