قرآن به سر گرفتنِ امشب حکایتی است
اشک روان و زمزمه هم خود عنایتی است
هر چند سوگوار غریبی حیدریم
احیا گرفته ایم و به دل حرف و حاجتی است
هنگام غسل مستحبی توبه می کنیم
از هر چه کسر شان محب ولایتی است
اما چگونه دلخوش اعمال خود شویم
ما را که روزه ها و عبادات عادتی است
حتی به گوشه نگهی شاد می شوم
بوسه به خاک پای شما هم سعادتی است
دست مرا بگیر و ببر با خودت حرم
امشب زمان گریه و شام زیارتی است
می ترسم از وساوس شیطان مدد نما
این عاشق تو منتظر یک حمایتی است
گفتی که راه قرب تو ترک گنه بود
تنها زباناً این سخنان کار راحتی است
میترسم از قیامت و رنج فشار قبر
یک لحظه هم بدون تو آقا مصیبتی است
حاجت زیاد و وقت مناجاتمان کم است
"یا واهب العطیه" کرم کن، چو فرصتی است
کی میشود مرا به رهت رهنمون شوی
یک لحظه درک محضر عشق تو قیمتی است
دست من و عطای تو یا صاحب الزمان
فکری برای بنده نما تا که مهلتی است
تعجیلِ در فرج همه ی حاجت من است
آقا بیا اگر نفَسَم را اجابتی است
شد خانه ولایتِ تو سینه کمیل
هر لحظه ام ز درگه لطفت محبتی است