علی المرتضی ضربت خوردن بدون نغمه روی محرابایمان کریمی

می دید تو را دخترت امشب بیتاب
همراه تو سوی مسجد آمد مهتاب

آن خون دلی که سالها می خوردی
از فرق سرت ریخت به روی محراب

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]