علی المرتضی ولادت بدون نغمه گلدسته ایوان نجفمهدی نظری

جز رسیدن به علی هیچ سرانجامی نیست
جزگدایی در فاطمه خوش نامی نیست
مرغ باغ ملکوتم به همه می گویم
غیر گلدسته ایوان نجف بامی نیست
قنبر کوی علی هستم و در طوف نجف
مثل عابس به تنم جامه احرامی نیست
هرچه نام آمده روی لب من یادم نیست
چونکه بر روی لبم غیر علی نامی نیست
من مسلمان علی ابن ابی طالبم و
مطمئنم که بدون علی اسلامی نیست
دل با عشق علی تا به ابد آرام است
دل بی عشق علی، نه، دل آرامی نیست
دست در دست علی داده ام و خوشحالم
شیعه ام شیعه مولا به خودم می بالم

ترک افتاد به کعبه و  زنی داخل شد
خوش به حالش که به این شان و شرف نائل شد
همه ماندند چگونه دل دیوار شکست
حکم بتخانه به یمن قدمش باطل شد
فاطمه بنت اسد وارد کعبه شد و بعد
از دل بیت خداوند علی حاصل شد
علی آمد بغل احمد و لب را واکرد
به پیمبر ز علی سوره حق نازل شد
"مومنون" خواند و نبی از لب او شهد گرفت
آنقدر خواند که دلداده او هر دل شد
برکت بود که از عرش خدا می بارید
خاک از مقدم باران عنایت گِل شد
آنکه آن روز زمین مثل سما جالب شد
فقط از یمن علی ابن ابی طالب شد

حضرت عشق! عطا و کرمت را عشق است
آسمان همه! خاک قدمت را عشق است
اسدالله تویی و همه حیران تواند
نعره هوهوی تیغ دودمت را عشق است
کمترین لطف تو به ذره ابوذر شدن است
ولی الله! همین لطف کمت را عشق است
پرچم نصرمن الله تو مفتاح خداست
علم دوش خداوند! علمت را عشق است
با دم و بازدمت ساخت خدا عیسی را
اسدالله! دمت گرم! دمت را عشق است
اولین جمله زائر دم ایوان طلاست:
به که ایوان طلای حرمت را عشق است
ما ز اوصاف شهنشاه و ولی می خوانیم
شب میلاد علی، "ناد علی" می خوانیم

مثل میثم به سر دار بگو یا حیدر
تیغ در معرکه بردار، بگو یا حیدر
مثل قنبر علم و مشک و تبرزین بردار
در دل کوچه و بازار بگو یا حیدر
صدو ده بار بخوان یا علی و یا الله
با توسل صدو ده بار بگو یا حیدر
مطمئن باش همه پیش تو زانو بزنند
تو فقط موقع پیکار بگو یا حیدر
زائر صحن نجف باش شب یکشنبه
بعد تا صحن علمدار بگو یا حیدر
اول و آخر هر کار بگو بسم الله
اول و آخر هر کار بگو یا حیدر
انبیا موقع هر کار که در می ماندند
"ها علیٌ بَشَرٌ کَیفَ بَشَر" می خواندند

چه کسی مثل علی الفتِ با شب دارد
چه کسی مثل علی رتبه و منصب دارد
چه کسی مثل علی هم نفس فاطمه است
چه کسی مثل علی حضرت زینب دارد
چه کسی غیر علی اینقدر عاشق دارد
چه کسی غیر علی اینهمه مکتب دارد
چه کسی غیر علی عشق حسین و حسن است
مثل عباس پسرهای مودب دارد
موقع تیغ زدن دست خدا دست علیست
چونکه در معرکه "یا فاطمه" بر لب دارد
از همان روز که بی واهمه مَرهَب را زد
ملک الموت پس از دیدن او تب دارد
رعد و برقی که علی در دل میدان می زد
شعله بر قلب و دل و زهره شیران می زد

تو اگر هو بکشی عرش بهم می ریزد
از ضریحت میِ دریای کرم می ریزد
قلم دست تو تا میل نوشتن بکند
آسمان جوهر خود را به قلم می ریزد
نوکرت پا به رکاب تو و قربانی توست
تو اجازه بده، خون پای حرم می ریزد
ای علمدار خدا! موقع هو هو زدنت
عرش هم پای قدمهات، علم می ریزد
هر سپاهی که به جنگ دودمت می آید
چقدر سر به دم تیغ دو دم می ریزد
مثل جبریل در ایوان طلایی توام
تا میایم به ضریح تو پرم می ریزد
نفس باد صبا از نفس نوکر توست
سر ما پیشکش پا قدم دختر توست

زائر تو شدنم نیمه شب می چسبد
حرمت سیزده ماه رجب می چسبد
طرح انگور ضریح تو اصول مستی ست
دست من نیست که این خوشه به لب می چسبد
زائرت محو تو و گنبد و ایوان طلاست
دست او برسر سینه به ادب می چسبد
در هوای نجفت حال و هواها خوب است
اصلا انگار کنار تو طرب می چسبد
باید اصلاً تو فقط پیش خدا بنشینی
اسم زیبای علی بس که به رب می‌چسبد
در حیاط حرمت موقع افطار و اذان
چقدر مزه شیرین رطب می چسبد
می وزد بوی نجف موج کرم می آید
شب میلاد تو شد بوی حرم می آید

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]