علی المرتضی شهادت واحد ، نوحه ، زمینه چشمای پر بارونامیرحسین الفت

چشمای پر بارون، بارون، بارون
دلها شده محزون، محزون، محزون
خون می چکه امشب، امشب، امشب
از گوشه چشمای آقامون
مهدی، زهرا، دلش، زار و غمینه
آه، چون عزادار امیرالمومنینه
ناله زهرا تا اوج لاهوته-امشب آقامون دنبال تابوته
می بره تابوت بابا رو به شونه
آه، رو لبش انا الیه راجعونه
آه و واویلا صد آه و واویلا
 
بارونیه امشب، امشب، امشب
جون حسین بر لب، بر لب، بر لب
از غصه بابا، بابا، بابا
وای از دل زینب، زینب، زینب
مجتبی، از داغ بابا بی قراره
آه، تازه شد داغ دل زینب دوباره
خونه حیدر کانون احساسه-غرق خون امشب چشمای عباسه
مرتضی هم بهر زینب غصه خورده
زینب و دست اباالفضلش سپرده
آه و واویلا صد آه و واویلا
نظرات شما
[کد امنیتی جدید]