زینب کبری کاروان اسرا زمینه در بندِ عُقده و کینعبدالله باقری

نیزه نشین/حال زینب ببین/در بندِ عُقده و کین/دستانم بسته گلچین/نیزه نشین۲
بالا نشین!/قاری خوش طنین/صوت از لبهای خونین/قلبم را داده تسکین/نیزه نشین۲
محال است - رود رسالتم ز یادم - من نوه ی خیرُالعِبادم
میزنم - بر دهن یزیدِ بد نام - روزی که پایم برَسَد شام
"شجاعت را ارث از مادر دارم      من دختر حیدر کرّارم" ۲

 

شاه عطشان/از دوری و هجران/ از بعدِ داغ یاران/دل گشته بیت الاحزان/شاه عطشان۲
یابن الزّهرا/دنبال نیزه ها/کاروانِ تو آقا/آواره شد به صحرا/شاه عطشان۲
دُعایَت - در این مسیر شد زاد و توشم - پرچم کربلا به دوشم
فاتحِ - معرکه ی اِبن زیادم - درس شرف به کوفه دادم
"کاخش ویران شده از پیکارم    من دختر حیدر کرّارم" ۲

 

شاه حرم/با هر آه حرم/ داغ جانکاه حرم/ می گِرید ماه حرم/ شاه حرم۲
نعم الامیر/ نزدیک است آن تحقیر/شکستِ زور و تزویر/ پیروز است خون به شمشیر/ شاه حرم۲
چهل سال - با رشوه هر منبریِ شام - بابای من را داده دشنام
اگر این - هیمنه را ز هم نپاشم - دختر مادرم نباشم
"شود معجر مادر دستارم       من دختر حیدر کرّارم" ۲

 

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]