علی المرتضی شهادت واحد تو رفتی و خونمونو غم گرفته (بعد از شهادت)حسین رحمانی

تو رفتی و خونمونو غم گرفته
کوفه برات عزا و ما تم گرفته
زینب تو با گریه باز دم گرفته
باباجون
رفتی بابا  پیش زهرا  موندم تنها  میون غمها
لبریز درد  با روی زرد  با آهی سرد  پر زدی بابا
بابا حیدر 3 بابای مظلوم 2

تو رفتی و دلم برات بی قراره
یتیم کوفه شد یتیم باز دوباره
بارون اشک من برا تو می باره
باباجون
قلبم محزون  چشمم گریون  مثل بارون  براتو بابا
دل سوزوندم  روضه خوندم  تنها موندم  با خاطره ها
بابا حیدر 3 بابای مظلوم 2

تو رفتی و به غصه و غم اسیرم
عباتو  توی بغلم تا میگیرم
بیاد حرف دیشب تو می میرم
باباجون
گفتی خسته  دست بسته  دلشکسته  میام تو کوفه
راس بر نی  مجلس می  غم پی در پی  داره شکوفه
بابا حیدر 3 بابای مظلوم 2

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]