علی المرتضی ضربت خوردن واحد از سر شب شدی بی تاب (زبانحال حضرت ام کلثوم)عبدالله باقری

بابا امشب میبینم رو پیشونیت یه نور دیگه است
شوق رفتنت به مسجد امشب انگار جور دیگه است
از سر شب شدی بی تاب
می ری زیر نور مهتاب ۲
حالت امشب پریشونه     جونم و به لب آوردی
دخترت بمیره آخه         افطارم چیزی نخوردی
بابا حیدر بابا حیدر ۲  باباحیدر-باباحیدر

چی میشه امشب و مسجد نری، دور هم بمونیم
من و زینب با داداشام پشت تو نماز بخونیم
نگاهت به آسمونا
دلمو سوزونده بابا ۲
این نگات به اوج لاهوت   آشناست، چون بابا حیدر
تو فقط تو دنیا اینجور            نگاه میکردی به مادر
بابا حیدر بابا حیدر ۲  باباحیدر-باباحیدر


داری آماده میشی آماده ی وصال یارت
دیگه قلاب در و مرغابیام نیست جلو دارت
تا گرفت شالت و قلاب
باز شدی گریون و بی تاب ۲
یادت افتاد که تو کوچه         یکی مالیات و پرداخت *
دستی که رسید به شالت  قنفذ از کار چجور انداخت
بابا حیدر بابا حیدر ۲  باباحیدر-باباحیدر
 


* از سُلَيم بن قيس نقل شده: كه عمر بن خطاب در يكسال نصف حقوق همه ى كارگزارانش را به عنوان غرامت (و كمبود بودجه و ماليات) برداشت، ولى حقوق قنفذ را به طور كامل پرداخت.
عباس (عموى پيامبر) به على (ع) گفت: «چرا عمر مانند همه ى كارگزارانش، از حقوق «قُنفذ» چيزى نكاست؟!»
حضرت على (ع) به اطراف خود نگاه كرد و سپس قطرات اشك از چشمانش سرازير شد، آنگاه در پاسخ عباس فرمود:
شَكَّرَ لَهُ ضَرْبَةً ضَرَبَها فاطِمَةَ بِالسَّوْطِ فَماتَتْ وَ في عَضُدِها اَثَرهُ كَاَنَّهُ الدُّمْلُجْ.
«حقوق قفنذ را كم نكرد، تا از او تشكّر نمايد بخاطر ضربت تازيانه اى كه او بر فاطمه (س) نواخته بود، كه وقتى فاطمه (س) از دنيا رفت، اثر آن تازيانه در بازوى او وجود داشت و همانند بازوبند، نمايان بود».

 بيت الأحزان
خاتم المحدثين حاج شيخ عباس قمى (ره)

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]