شده كوفه شهر غم و درد زمانه باحيدر چه ها كرد
امان از اين دنياى نامرد واويلا 2
رسد آواى ناله بر گوش دگر نور حق گشته خاموش
دوباره زينب شد سيه پوش واويلا 2
شد تنها، پس از مرتضى، زينبش در دنيا
امان از غم و غصه هاى مولا، واويلا 2
تمام عالم غرق عزا شده
مسجد كوفه ماتمسرا شده
در اوج غربت حيدر فدا شده
جانم حيدر يا مرتضى على 3
از اين اندوه و داغ اعظم دل زينب لبريز ماتم
على رفت و راحت شد از غم واويلا 2
امان از داغ اين مصيبت امان از اين اندوه و محنت
كند زهرا گريه به جنت واويلا 2
شد راحت، على از غم و غصه هاى دنيا
ز داغ فراق نگارش زهرا واويلا 2
هميشه خون بود چشمى كه بسته شد
بسوى حق رفت مردى كه خسته شد
زائر روى پهلو شكسته شد
جانم حيدر يا مرتضى على 3
رسد بر گوشم آه كوفه صداى آه از چاه كوفه
خداحافظ اى شاه كوفه على جان 2
خداحافظ غمهاى دنيا خداحافظ اى داغ زهرا
خداحافظ اى مرد تنها على جان 2
راحت شد، على از غم و غصه هاى دنيا
از این روزگار بدون زهرا، از اين درد و غمها
رسيده حيدر بر آرزوى خود
راحت شده از ظلم عدوى خود
از استخوان بين گلوى خود
جانم حيدر يا مرتضى على 3
علی المرتضی شهادت واحد شده كوفه شهر غم و دردبهمن عظیمی
مرتبط
نظرات شما