بی‌پلاک‌ - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

دلشوره داره زینب - باز بی قراره زینب -بیا نرو مسجد بابا
اشکات مثه بارون- دلخونی و محزون - بیا نرو مسجد بابا
به قلب زارم، داره نوایی میرسه
ازاشک چشمات، بوی جدایی میرسه
نگو شب آخره باباجون
دختر تو مضطره باباجون
تو اوج نگاه تو سی ساله
خاطره ی مادره باباجون
بابا جون بابای مظلومم حیدر 3

خیره به آسمونی - از رفتنت میخونی - بیا نرو مسجد بابا
آروم و بیقراری - تنهای روزگاری - بیا نرو مسجد بابا
باز نون و خرما، برا یتیما می بری
به روی شونت، غمای دنیا می بری
پر عبای تو رو میگیرم
نرو اگه تو بری میمیرم
با نون و نمک شده افطارت
گفتی که از همه چی دل سیرم
بابا جون بابای مظلومم حیدر 3

پر اضطرابه کوفه - در التهابه کوفه - آسمونا دلگیرن امشب
میریزه اشک حیدر - وقت اذون آخر - آسمونا دلگیرن امشب
میون محراب، فرق سر علی شکست
گرد یتیمی، روی سر همه نشست
کوفه پره ناله ی واویلا
غرقه به خونه سر مرتضی
دنیا به خودش داره می لرزه
ذکر لب زینبه  وای بابا
بابا جون بابای مظلومم حیدر 3