علی المرتضی زیارت ، شهادت ، ولادت بدون نغمه علی ست قاسمُ الارزاقمحمد قاسمی

اگر قرار شود با نگار، سر بشود
خدا كند كه شبم ديرتر سحر بشود

اگر چه بی خبری، راحتی به بار آرد
دلی خوش است كه از درد با خبر بشود

عوض نمی كنمش با تمام عيش جهان
طواف كعبه ی دل، قسمتم اگر بشود

كسی كه نيست گدای امير مُلكِ وجود
زِ هر فقير در عالم فقيرتر بشود

می ارزد اينكه كسی از بهشت، درگذرد
به شوق شهر نجف راهی سفر بشود

علی ست قاسمُ الارزاق و دست اوست فقط
كه رزق كم بشود يا نه! بيشتر بشود

كسی كه قبل همه خلق شد به دست علی
عجيب نيست اگر كه ابوالبشر بشود

كسی كه از غضب مرتضی، شنيده فقط
عجيب نيست كه از ترس، محتضر بشود

به سنگ، فضّه ی زهراش اگر نگاه كند
بعيد نيست به يكباره كوه زَر بشود

برای اوست و لاغير، اينكه در دو جهان
صفات حضرت حق مال يك نفر بشود

اگر كه مادر من فاطمه ست پس قطعاً
برای من كه يتيمم، علی پدر بشود

هميشه كنيه ی ارباب ما ابوعلی است
هزار بار اگر صاحب پسر بشود

علی كه هست خودش مطلع دو تا خورشيد
پس از طلوع ابوالفضل، ابوالقمر بشود

نشد به بار شتر حملِ مدح او ممكن
چگونه جاش در اين شعرِ مختصر بشود؟

اين غزل به استقبال غديريه ی طوفانی  جناب آقای مهدی رحيمی با رديف "علی بشود" نوشته شد.

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]