علی المرتضی پس از شهادت ، شهادت واحد امیر غریبمرضا تاجیک

صدای قدمهاش شنیده نمی شه
دو چشمش رو بسته برای همیشه
سراغش رو امشب گداها می گیرن
میخوان که برای آقاشون بمیرن
امیر غریبم        امیر غریبم 4

اون آقای خسته که خیلی کریمه
همش ذکر لبهاش فَأَمَّا الْيَتيمه
راحت میشه امشب ز وادی غربت
ز زخم زبون و ز دشنام و تهمت
امیر غریبم        امیر غریبم 4

چهل سال گذشته که خونه نشینه
داره روی قلبش عزای مدینه
تو مردم سلامش بدون جواب بود
هنوزم رو دستش یه رد طناب بود

امیر غریبم        امیر غریبم 4

رضا تاجیک


دریافت فایل
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]