علی المرتضی شهادت ، ضربت خوردن زمینه شصت و سه سال عمر غم هام میگذرهرضا تاجیک

شصت و سه سال عمر غم هام میگذره2
اون خاطرات پیش چشمام می گذره2
یادم نرفته من رو اون روز           با دست بسته می کشوندن
طفلای معصومم با گریه روضه می خوندن
گل یاس و کی دیده تو گلخونه بسوزونن
در باغ و کی دیده غریبونه بسوزونن 2

دلخون شدم بعد هجر یاورم2
پرواز عشق مگه میشه باورم2
وقتی که خونه می رسیدم       یارم رو با اون وضع می دیدم
می گفتم: ای بانو! همین که آه می کشیدم
نمی تونم ببینم که دم به دم بیهوش میشی
آروم آروم می سوزی پیش چشام خاموش میشی 2

امشب دلم راحت می شه از جفا 2
راحت می شم دیگه از این غصه ها 2
حتی شب آخر خدایا      کی راحت از زخم زبونم
به یاد یار پرپرم من امشب می خونم
دل یار من و با زخم زبونا نیش زدن
گل یاس من و تو گلخونمون آتیش زدن 2

رضا تاجیک
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]
    عمادپنجشنبه، 30 ارديبهشت 1395 14:58
    سلام شعر وسبک بسیار خوبه ممنون
    عمادپنجشنبه، 30 ارديبهشت 1395 15:07
    سلام شعر وسبک بسیار خوبه ممنون