مناجات - - -بدون نغمه اَغثنی یا غِیاث المُستغیثین (چندین دوبیتی)سید حسین موسوی

خداوندا به حق آل یاسین
مَران دل را ازآن دریای تسکین
همه درها، شده دیوار برمن
اَغثنی یا غِیاث المُستغیثین !
***
هزاران سال اگر از در برانی
به حرمانم به خاکستر نشانی
نمی گردم ز درگاه تو نومید
الهی مهربانی، مهربانی !
***
غریبم، بی کسم، خوارم، شکسته
من آن گنجم که بازارم شکسته
خوشم من بر شکست دل، سراپا
که آنرا جذبه ی یارم شکسته
***
تو گر چاره نسازی محنتم را
بسوزانی دل بی طاقتم را
بنالم آنچنان تا پنج تن خود
بگیرند از تو آخر حاجتم را
***
تمنّا در زبانم نطفه بسته
عطش در بیت الاحزانم نشسته
همه خواهند جنس سالم، اما
پسندد یار من قلب شکسته
***
به شکوه لطف احسان را شکستم
حریم سبز ایمان را شکستم
ندارم حاصلی جز روسیاهی
نمک خوردم ، نمکدان راشکستم
***
به پشت پلک من دریا نشسته
به جز حسرت چه دارد پای بسته ؟
گرفته بغض خون راه گلو را
چه سان نالد چه سان ؟ نای شکسته
***
خدا در خانه ی خود هم غریبم
ز شهد شادمانی بی نصیبم
مثال دشتی آکنده از اندوه
گدای درگه امّن یُجیبم
***
به در گاهت پریشان آمدم من
اگر چه معصیت کارو بدم من
ز«اُدعونی»ی تو جرأت گرفتم
به دریای وفایت دل زدم من
***
خداوندا، خداوندا، خداوند
جدایی تا کجا؟ اندوه تاچند؟
ازین توبه شکستنها ملولم
رهایم کن ،رهایم کن ازین بند!

سید حسین موسوی
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]