از ابتدا، دست دعا: یا ربِّ یا رب!
آمد به درگاهت گدا، یا ربِّ یا رب!
با دست خالی آمدم، چیزی ندارم
چیزی به جز جرم و خطا یا ربِّ یا رب!
بغضم شکسته لحظه ای پایان ندارد
این گریه های بی صدا یا ربِّ یا رب!
در سجده بودم روز و شب یک عمر، افسوس
گم کرده بودم قبله را یا ربِّ یا رب!
(انّی ظلمت نفسی) آیا باز اینبار
بخشیده ای ظلم مرا یا ربِّ یا رب ؟!
آغاز کن پایان این شب را خدایا!
ای ابتدا! ای انتها! یا ربِّ یا رب!
هی جمعه ها شب شد بگو تا کی بگویم:
(مهدی بیا! مهدی بیا!) یا ربِّ یا رب ؟!
حسن اسحاقی
آمد به درگاهت گدا، یا ربِّ یا رب!
با دست خالی آمدم، چیزی ندارم
چیزی به جز جرم و خطا یا ربِّ یا رب!
بغضم شکسته لحظه ای پایان ندارد
این گریه های بی صدا یا ربِّ یا رب!
در سجده بودم روز و شب یک عمر، افسوس
گم کرده بودم قبله را یا ربِّ یا رب!
(انّی ظلمت نفسی) آیا باز اینبار
بخشیده ای ظلم مرا یا ربِّ یا رب ؟!
آغاز کن پایان این شب را خدایا!
ای ابتدا! ای انتها! یا ربِّ یا رب!
هی جمعه ها شب شد بگو تا کی بگویم:
(مهدی بیا! مهدی بیا!) یا ربِّ یا رب ؟!
حسن اسحاقی