دفاع مقدس - - -- - -استقبال از مطروحه مقام معظم رهبری**محمودقاسمی-محمود مربوبی**- - -

مطروحه‌ای از رهبر انقلاب برای «جانبازِ شهید»

 
در دیدار شاعران آئینی با رهبر معظم انقلاب، كه روز چهارشنبه 25 خردادماه برگزار شد، معظم‌له در رهنمودهای‌شان شاعران را به موضوع دفاع مقدس و پاسداشت یاد شهیدان دعوت كردند و از مباحث مهم در این‌باره كه كمتر به آن پرداخته شده، به مقوله‌ی «جانبازان شهید» اشاره فرمودند:
«يكى از همين چيزهائى كه مربوط به جنگ است و از چيزهائى است كه ذهن من را مشغول ميكند، اين جانبازهائى هستند كه بعد از مدتى به شهادت ميرسند؛ اين خودش يك موضوع ويژه است؛ اين غير از شهيدى است كه در جبهه شهيد شده و درباره‌اش هم شعر گفته شده؛ اين انسانى است كه يك تجربه‌اى را گذرانده و رنجى را تحمل كرده، آخرش هم شهيد شده. بگرديد موضوعات اينجورى را پيدا كنيد.»

در پایان این دیدار، یكی از شاعران از حضرت آيت‌الله خامنه‌ای خواست كه در این موضوع، «مطروحه‌ای» را طرح فرمایند تا شاعران به استقبال آن، شعر بسرایند.
ایشان نیز ساعتی پس از پایان محفل، مطروحه‌ی زیر را بر صفحه‌ی كاغذ نگاشتند و از شاعران آئینی خواستند تا بر اساس آن، شعر بسرایند. متن مرقومه به شرح زیر است:

بسمه تعالی
بفرمائید اگر دوستان مایل‌اند، این مطلع را بسازند
خطاب به جانبازِ شهید:

رندانه آخر ربودی جامی ز خمخانه‌ی دل
خونین چو برگ شقایق، رنگین چو افسانه‌ی دل

khamenei.ir
 


آقا جان امر فرمودند.
چشم به دیده منّت !
ما که به یاد شهدای عزیز -ستاره های آسمان ولایت پذیری و عاشقان حضرت روح الله-
و به یاد جانبازان عزیزی که پاره تن رهبر عزیزمان هستند
نام «بی پلاک» را برای خدمتمان انتخاب کردیم بر خود فرض می دانیم
به استقبال مطروحه حضرت آقا برویم.


برادران و خواهران بزرگواری که در این راستا شعری را خلق فرمودند
می توانند اشعار را با
ارسال برای ما، در اختیار شعرا
و مادحان حضرات آل الله علیهم صلوات الله قرار دهند.


با تشکر

مدیریت وبسایت تخصصی اشعار آئینی
بی پلاک

 

 
 
رندانه آخر ربودی جامی زخمخانه دل
خونین چو برگ شقایق رنگین چو افسانه دل

رند خراباتی من موسای میقاتی من
از جام تو باده می زد ساقی به میخانه دل

نیزار آتش نهادی پروانه شعله زادی
با درد رقص جنونت در بزم مستانه دل

تو رفته بودی از اول از تو فقط چند روزی
خاکستری مانده در باد در کنج ویرانه دل

حلاج در های و هویی با دار خود روبرویی
تو میثم سربداری سردار دیوانه دل

تو آیه های جنون را بر خاک مجنون نوشتی
با این حروف مقطع ای شعر جانانه دل

در بی درنگی فرصت تنگی گرفته نفس را
ای آشنای غریبه ای یار بیگانه دل

با کاروان ستاره تا بیکران رفتی اما
با ننگ بودن نشستیم بی تو در این خانه دل

با بی شکیبی چگونه از تو شکیبا بگویم؟
باید گذارم سرم را امشب سر شانه دل

بعد از تو نی نامه خوانی، ماییم و غم نامه خوانی
باید پریشان بمانم در این پریشانه دل
..............

در حلقه شعر مستان شرمم از این یک نفس ماند
شور تغزل گرفتم از پیر فرزانه دل



((من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم     تو می روی به سلامت سلام من برسانی ))
محمود قاسمی - اراک
هفتم تیرماه جها
د اقتصادی

************

شُهره ی شهر
« رندانه آخر ربودي، جامي ز ميخانه دل
خونين چو برگ شقايق، رنگين چو افسانه دل»
با بال خسته پريدي، تا آسمان پركشيدي
ياد تو مانَد هميشه، در خلوت خانه دل
وقتي بهارت خزان شد، پاييز و شب توأمان شد
صبح غريبي سرش را، بنهاده بر شانه دل
لبريز غم بودي اي گل، لختي نياسودي اي گل
بر گِردِ شمع وجودت، رقصيده پروانه دل
تو شهره ی شهر مايي، الگوي صبر و وفايي
عكس تو باشد به روي، ديوار كاشانه دل
مرد نبردي چو عباس(ع)، جان هديه كردي چو عباس(ع)
در كربلاي خميني(ره)، آن پير فرزانه دل
آمد هماي سعادت، شد قسمت تو شهادت
همراه تو تا خدا رفت، فرياد مستانه دل

ارسالی توسط برادر ارجمند جناب آقای محمود مربوبي
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]