حسین الشهید کاروان اسرا زمینه ديرم شده حسينيه (دیر راهب)احسان جاودان

مسافر صحرا       سرِ رو نيزه ي اعدا
سلاله ي حضرت طه     آقا آقا آقا
تموم هستيم و ميدم تا   تو رو تو آغوشم بگيرم
هلال ماه روي نيزه        الهي كه برات بميرم
خوناي لبت رو با گلاب     مي شورم اي به خون خضاب
اي واي اين چه حزنيه
ديرم شده حسينيه


اي مهمون خسته        تو كه پر از غم و دردي
دل منو زير و رو كردي    اي واي،اي واي،اي واي
حالا كه رأس پاكت آقا   ز تن خسته ي تو دوره
به صورت تو اي نگارم   اثر داغي تنوره
تو خون خدايي يا مسيح؟    دلبر تشنه لب ذبيح


چه خبره اينجا       ميون هودجي از نور
ميرسه يه ناله ي رنجور  مادر مادر مادر
حالا كه موج اشك و زاري   يه لحظه هم آروم نداره
عزيز من ببين كه چشمام      برا تو بي امون مي باره
روي لبمه شهادتين     السلام علي الحسين

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]