گـل به سيماي چمن مي خندد نرگسي به نسترن مي خندد
ساقه اي ياس به تن ، مي خندد غنچه اش ز وا شدن مي خندد
صحنة گلشن عصمت زيباســــت
كه عروسي علي (ع) و زهراست (س)
سرورعالم ايجاد عليــــست والي اين همه بنياد عليســـــت
مجمع جمله اضداد علـيست به نبي (ص) حضرت دامادعليست
شعف از چهرة احمد پيداســــت
كه عروسي علي (ع) و زهراست (س)
بحرچون روي به ساحل بكِـشد باد شـادي به حمائل بكِـــشد
بلبلي بانگ خوش از دل بكِشـد با دو صــد نغمة خودكِل بكشد
رقص گردون همه از اين گوياســت
كه عروسي علي (ع) و زهراست (س)
شمس در طالع بدر آمده است گوئيا هم شب قدر آمده اسـت
تخت داماد به صدر آمده است به حسودان شب نَدر آمده است ٭
آرزوهاي رقيبش به فناســـــت
كه عروسي علي (ع) و زهراست (س)
به عـــروسي دو نـــــور ديـده عطرجنت هـمه جا پيچـــيده
جــبــرئيل بـال زده خــنديده نـُقل ها برسرشـــان پـــاشيده
مدعـوِ خاص حريـم طاهاست
كه عروسي علي (ع) و زهراست (س)
چـه عروسي! چـه حـيـايي دارد جـشن او نـور خـدايـي دارد
بــردلـش حـُــــب ولايي دارد به علي (ع) حكم فـدايي دارد
صلواتش بفرستيد بـجــاســت
كه عروسي علي (ع) و زهراست (س)
بَه ز داماد، امير عرب است پاي تا سر به تــمـامي ادب است
فاتح خيبر و حيدر لقب است دست حق باشد و عالي نسب است
قل هـو الله بخوانيـــد رواست
كه عروسي علي (ع) و زهراست (س)
چه سروري و چه جشن عاليست خانه وحــي چه خوش احواليست
مصطفي(ص)را به ضميرش حاليست چه شبي جاي خديجه (س) خاليست
جاي او دست پدر پُر ز دعاسـت
كه عروسي علي (ع) و زهراست (س
٭ ندر: در فرهنگ لغات به معني دورشدن كسي از قوم _ مردن
محسن غلامحسيني
