جعفر الصادق شهادت بدون نغمه امام غریبعلی اکبر لطیفیان

همان امام غریبی که شانه اش خم بود
به روی شانه پیرش غم دو عالم بود
میان صحن حسینیه دو چشمانش
همیشه خاطره ظهر یک محرم بود
دل شکسته او را شکسته تر کردند
شبیه مادر مظلومه اش پر از غم بود
اگر تمام ملائک ز گریه می مردند
به پای خانه آتش گرفته اش کم بود
حدیث حرمت او را به زیر پا بردند
اگرچه آبروی خاندان آدم بود
شتاب مرکب و بند و تعلل پایش
زمینه های زمین خوردنش فراهم بود
مدینه بود شرر بود و خانه ای ساده
چه خوب می شد اگر یک کمی حیا هم بود
امان نداشت که عمامه ای به سر گیرد
همان امام غریبی که شانه اش خم بود

علی اکبر لطیفیان
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]