علی المرتضی عید غدیر بدون نغمه غدير، عيد همه عيدهای خلق خداغلامرضا سازگار

سلام خلق و خداوندگار حي قدير
به سرزمين غدير و به روز عيد غدير
غدير، عيد همه عيدهاي خلق خدا
غدير، روز علي، روز گفتن تکبير
غدير عيد خدا، عيد جن و انس و ملک
غدير عيد نبوت، غدير امر خطير
غدير روز بزرگي که با بيان نبي
تمام دين خداوندگار شد تفسير
غدير دست وسيع تمام رحمت‌ها
غدير مرکز نوري که گشت عالمگير
غدير روز سرود علي ولي الله
سرود مشترک خلق و ذات حي قدير
غدير عيد زمان‌ها و نسل‌ها تا حشر
غدير عيد همه خلق از صغير و کبير
کمال دين بـه همـه انبيا مبارک باد
خجسته عيد علي بر خدا مبارک باد
****
غدير بر دل اهل نفاق، تير خداست
غدير بال بلند عروج اهل ولاست
غدير نقطه يأس منافقين تا حشر
غدير جشن اميد زُراره زهراست
غدير عيد بزرگي که جن و انس و ملک
ندا دهند همه يک صدا: علي مولاست
غدير، سفره گسترده خدا بر خلق
غدير، روضه سرسبز جنه ‌الاعلاست
بيا ز قول نبي خطبه غدير بخوان
بخوان که وحي خداوندگار بي‌همتاست
بخوان ثناي علي را، بخوان، به خلق بگو:
که عيد عيد ولايت که عيد عيد خداست
بخـوان خطابـه عيـد غـديـر را امروز
بخوان بخوان که شناسي امير را امروز
****
امير صف شکن کار زار کيست؟ علي
کسي که داشت به کف ذوالفقار کيست؟ علي
نه مرد بدر فقط، مرد خيبر و احزاب
نه يار غار، بگو يار يار کيست؟ علي
امام فاطمه، جان نبي، ابوالحسنين
ولي حضرت پروردگار کيست؟ علي
به آن خدا که خداي علي است مي‌پرسم:
که در کنار خدا شهريار کيست؟ علي
کسي که جاي نبي خفت و جان گرفت به کف
خدا نمود به او افتخار، کيست؟ علي
فراريان احد! آن کسي که روز احد
نمود خصم ز تيغش فرار، کيست؟ علي
کسي که روز بزرگ غدير از او اسلام
گرفت تا به ابد اقتدار کيست علي
علي مقـام ولايت ز ذوالجلال گرفت
به روي دست نبي از خدا مدال گرفت
****
يگانه آينه نور سرمد است علي
علي است عين محمّد، محمّد است علي
هزار غاصب اگر حق او بگيرد باز
بدان وصيِ بلافصلِ احمد است علي
جلال و قدر خداداده را خدا داده
مؤيِد است و خدا را مؤيد است علي
خداست نامتناهي، ولي خدا داند
که عبد بوده، ولي عبد بي‌حد است علي
زمام عالم و آدم بوَد در انگشتش
مگر نه اينکه خداوند را يد است علي
صراط جمع ندارد، به انحراف مرو
که در صراط خدا خط ممتد است علي
بهشت باغ و گل و نخل و ميوه نيست عزيز
خدا گواست که خلد مخلد است علي
کسي که ديـد جمال عـلي، بِهِشت، بهشت
به خنده گفت همانا علي، علي است بهشت
****
علي کسي است که دين سايه‌اي ز قامت اوست
سلامت همه اسلام در سلامت اوست
بگو شوند به کل فضائلش منکر
همان وجود علي مدرک امامت اوست
علي که خاک نشين نيست گر به خاک آمد
خدا گواست که از کثرت کرامت اوست
به خلد رحل اقامت گر افکنَد، عيب است
کسي که بر سر کوي علي، اقامت اوست
حلال زادگي شيعه ثبت و مستند است
همان ولايت مولا علي علامت اوست
شهامت علي از فتح بدر و خيبر نيست
گذشتن از همه حق خود شهامت اوست
صداي ناله زهرا شنيدن از پس در
گواه منزلت و صبر و استقامت اوست
علـي ز سلطنت روزگـار عـارش بـود
جهان به ديده کم از کفش وصله دارش بود
****
به جز خداي نداند کسي که حيدر کيست
علي است جان پيمبر، ولي پيمبر کيست
از آن کسي که ز خيبر فرار کرد بپرس:
کسي که کرد به يک حمله فتح خيبر، کيست؟
بـرادران مسلمـان! قسم بـه ذات خـدا
کسي که گشت به ختم رسل برادر، کيست؟
نـداد فـاطمه را مصطفي بـه ايـن و بـه آن
کسي که فاطمه را گشت کفو و همسر کيست؟
الا الا ز تمــام پيمبـران پـرسيـد:
کسي که هست به دوشش لواي محشر کيست؟
کسي که يک تنه شد يار مصطفي به احد
خريد رنج نود زخم را به پيکر، کيست؟
بيـا ز قـول نبي خطبـه غديـر بخـوان
در اين خطابه عيان مي‌شود که رهبر کيست
کسي که حق علي را ربود و فخر نمود
در اين مقـام علي هم اگر نبود، نبود
****
نه هر که گشت محمّد، پيمبري داند
نه هر که حق علي بُرد، رهبري داند
نه هر که مسند حيدر گرفت و تند نشست
ميان معرکه جنگ، حيدري داند
نوشته‌اند بر آن در که سوخت از آتش
چگونه عدل کُشي دادگستري داند
علي شناس يکي بود و او محمّد بود
«که قدر گوهر يکدانه گوهري داند»
به دست و تيغ و جوانمردي علي سوگند
فقط علي است که اسلام پروري داند
زبان شعر کجا، وصف او کجا؟ هرگز
نه عنصري نه نظامي نه انوري داند
مقام سائل او را به سلطنت ندهند
گداي درگه او کيمياگري داند
چگونـه خواست فلاني ستـد برابر او؟
کم است از آنکه نهد رو به کفش قنبر او
****
مقام و زمزم و رکن و حرم علي است علي
امام لوح و امام قلم علي است علي
به خواجه دو سرا ختم انبيا احمد
برادر و وصي و لحم و دم علي است علي
کسي که نفس رسول خدا به «انفسنا»ست
به نفس پاک پيمبر قسم علي است علي
وفا علي است، مروت علي است، عدل علي است
تمام جود، تمام کرم علي است علي
ز بدر تا شب قدر آنکه جان به دست گرفت
ستاد محکم و ثابت قدم علي است علي
کسي که قلب حرم زادگاه او گرديد
حرم به مقدم او شد حرم علي است علي
کسي که پيش دو چشمش سپاه غم برخاست
نيوفتاد به ابروش خم علي است علي
کم است گويم اگر از صحابه برتر بود
علي نبـود پيمبـر ولـي پيمبـر بـود
****
جهان به کام عدم بود و يا علي مي‌گفت
علي هماره خدا و خدا علي مي‌گفت
چو خواست آدم خاکي ز جاي برخيزد
به پا ستاد و به صوت رسا علي مي‌گفت
صداي يا علي از رود نيل بر مي‌خواست
به دست حضرت موسي، عصا علي مي‌گفت
به غزوه و احد و بدر و خيبر و احزاب
نبي قدم به قدم ذکر «يا علي» مي‌گفت
قرار بود شود کعبه زادگاه علي
که خشت خشت حرم ز ابتدا علي مي‌گفت
گر آفتاب بگويد علي، تعجب نيست
خدا سخن، شب معراج، با علي مي‌گفت
حسن هماره توسل به حضرتش مي‌جست
حسين هم به صف کربلا علي مي‌گفت
امام و راهبر اوليا علي است علي
هماره با همه انبيا علي است علي
****
تويي بزرگ و همه عالمت حقير علي
تويي کبير و جهان کودک صغير علي
امير شهر کجا و فقير کوچه کجا؟
تو را امير توان گفت يا فقير، علي؟!
اسير نفس نگشتن نه مدح توست که نفس
هميشه بوده به زنجير تو اسير علي
به آن خدا که محمد رسول اوست قسم
پس از رسول تويي بر همه امير علي
تو بي نظيرترين مرد عالمي مولا!
چنان که نيست خداوند را نظير علي
به گندمي دهد آدم بهشت، ليک تو را
شکم ز نان جوين هم نگشت سير علي
اگر شود دو جهان زير و رو هزاران بار
تويي رسول خداوند را وزير علي
هميشه روح محمد بود به پيکر تو
هميشه منبر پيغمبر است منبر تو
****
که جاي دست خدا پا نهاد غير از تو؟
که روي دوش نبي ايستاد غير از تو؟
پس از نبي که تو را خود امام خواند و امير
مرا امام و اميري مباد غير از تو
به ذات خالق منان به حرمت کعبه
نداشت ذات خدا خانه زاد، غير از تو
که برد پيش‌تر از من دل مرا از دست
که دست بر روي قلبم نهاد غير از تو؟
نبود و نيست به عالم زمام‌داران را
براي نوع بشر عدل و داد، غير از تو
که بين معرکه بخشيده خصم را شمشير
چه کس به قاتل خود شير داد غير از تو؟
قسم به اشک يتيمان، به پيش اشک يتيم
که لرزه بر بدنش اوفتاد غير از تو؟
چنان که دور نبي حيدري به غير تو نيست
پس از رسول خدا رهبري به غير تو نيست
****
غدير بود که اسلام از او کمال گرفت
غدير بود که از کافران مجال گرفت
غدير بود که شيعه به دوستي علي
جلال در کنف ذات ذوالجلال گرفت
غدير بود که قرآن دوباره صاحب يافت
غدير بود که شيطان ره زوال گرفت
غدير بود که پيغمبر از خداي بزرگ
براي سينه پاک علي مدال گرفت
غدير بود که لبخند فتح عدل شکفت
غدير بود که توحيد اعتدال گرفت
خدا گواست که جشن غدير را بايد
نه روز هجده ذيحجه، کل سال گرفت
پس از غدير کسي راه رستگاري يافت
که دامن علي و خط سرخ آل گرفت
بگيـر «ميثم»، ايـن حکم خالق ازلي است
کسي که بعد محمد امام توست علي است

استاد غلامرضا سازگار
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]