علی المرتضی شهادت بدون نغمه اي شهيد عدل خود در بيت داور يا عليغلامرضا سازگار

اي شهيد عدل خود در بيت داور يا علي
اي غمت از ريگ صحراها فزون‌تر يا علي
مرد بدر و مرد خيبر، مرد احزاب و احد
از چه بستي چشم و افتادي به بستر يا علي؟
سفره‌ها خالي ز نان و ديده‌ها از اشک پر
بعد تو کي بر يتيمان مي‌زند سر يا علي؟
تا بشويد روي خونين تو را با اشک خويش
آمده بر ديدنت زهراي اطهر يا علي
بدترين زخم تو اين باشد که اين دنيا تو را
مي‌کند با پور بوسفيان برابر، يا علي
صبر تو بر حفظ دين در خانه آتش‌زده
سخت‌تر باشد بسي از جنگ خيبر، يا علي
زخم دل را مي‌توان ديد و براي آن گريست
ديـدن زخم جگر نبوَد ميسر يـا علي
بر سرت يک زخم بود و بر دلت آمد مدام
لحظه لحظه زخم، روي زخم ديگر يا علي
چشم تو شد بسته، اما چشمشان در راه توست
حمزه و پيغمبر و زهـرا و جعفر يـا علي
همچو خون کز برگ برگ نخل«ميثم» مي‌چکد
بـر تـو گريـد ديـده‌ها تا صبح محشر يا علي

استاد غلامرضا سازگار

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]