مناجات - - -- - -غزل مناجات- - -

با آنكه حدّ جرمم بالاتر از عذاب است
جرم مرا حساب و عفو تو بي حساب است
با لطف بی کرانت در پيشگاه عفوت
العفوِ يك گنه كار بالاترين ثواب است
عفو تو كوه خجلت بر شانه ام نهاده
بر روي دوشم اين كوه سنگين ترين عذاب است
دستم به بند عصيان پايم به دام شيطان
قلبم هماره بيمار چشمم هميشه خواب است
چون لالة خزاني رفت از كفم جواني
شرمنده پيري من از دوره شباب است
با اين گناه بسيار گويي گنه نكردم
برهر گناهم از تو صد پردة حجاب است
مگذار تا بريزد بر خاك آبرويم
بي آب رحمت تو اين آبرو سراب است
اشك خجالت از من لطف و عنايت از تو
جرم من است ظلمت عفو تو آفتاب است
هر ناله شعلة دل هر شعله شاخة گل
هر قطره اشك خجلت دريايي از گلاب است
باران اشك "ميثم" از ابر رحمت توست
اين ابر آسمانش از چشم بوتراب است

استاد غلامرضا سازگار
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]