علی المرتضی شهادت بدون نغمه ای به خون خفتهغلامرضا سازگار

نه فقط مسجديان سر به گريبان تو اند
نخل و چاه و شب و صحرا همه گريان تو اند
دامنت با چه گنه سرخ شد از خون سرت
اي که خلق دو جهان دست به دامان تو اند
اي به خون خفته بگو کيسة خرمات کجاست
فقرا منتظر سفرة احسان تواند
کودکاني که گرسنه همه رفتند به خواب
به عزيزان تو سوگند عزيزان تواند
نخل ها در عطش اشک تو بردند به سر
چاه ها منتظر نالة پنهان تواند
اختران شيفتة حال نماز شب تو
کوه ها منتظرنغمة قرآن تواند
اشک مظلومي تو مي چکد از ديده ما
پاره هاي دل ما برگ گلستان تواند
آسمان ها همه گريند به مظلومي تو
عرشيان سوختة سينة سوزان تواند
گيسوي حور پريشان شده در باغ بهشت
نه فقط زينب و کلثوم پريشان تواند
نه دل "ميثم" دلسوخته، اي جان جهان!
هر چه دل هست همه زائر ايوان تواند

استاد حاج غلامرضا سازگار

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]