اي پدر جان يه بار ديگه چشماي مستت و وا کن
يه بار ديگه بابا زينب و صدا کن من که مردم
اي پدر جان دوباره دارم ميبينم خون بين بستر
تازه شده براي من غصه ي مادر من که مردم
اي امير مه رو کرده با غصه خو اي شکسته ابرو
يا حيدر
آتشم زد بابا صداي خنده هاي ابن ملجم
شده به پيش چشم من تيره دو عالم وامصيبت
ميگه بابا ديگه کار علي تو اين دنيا تمومه
خورشيد عمر مرتضي به روي بومه وامصيبت
رهبر تنهايي مونس غمهايي زائر زهرايي
يا حيدر
اي پدر جان دوباره تو بايد بشي علي سردار
حيفه بمونه ذوالفقارت روي ديوار شاه مردان
اي پدر جان نميشه باورم که تو همون اميري
دوباره بايد پاشي و علم بگيري شير يزدان
پاشو مرد خيبر حق بگو بر منبر سيدي يا حيدر
يا حيدر
رضا تاجيک-85