علی اکبر شهادت بدون نغمه نکش پا بر زمینمرضیه عاطفی

نور چشمم، شبه پیغمبر، نکش پا بر زمین
آمدم بابا! علی اکبر، نکش پا بر زمین

کینه نامِ تو را دارند این سرنیزه ها
شد عجب دور و برت محشر، نکش پا بر زمین

تیرهایش شد تمام و دید جان داری هنوز
بر تنت شمشیر زد بدتر! نکش پا بر زمین

بسکه با سرنیزه ها بر سینه ات ضربه زدند
از نفس افتاده این حنجر، نکش پا بر زمین

خشکی لب های خود را غرق خون بر هم نزن
پیش من بیتاب و مضطر پا نکش روی زمین

ارباً اربا یعنی افتاده ست از تو رویِ خاک -
تکّه تکّه هایی از پیکر، نکش پا بر زمین

رحم کن بر سنّ و سالم، جان سپردم تا تو را ...
جمع کردم در عبا ... دیگر نکش پا بر زمین

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]