رقیه سادات شهادت زمزمه کنج خرابه ای نشستممیلاد قبایی

کنج خرابه ای نشستم    درد میکنه پاهای خستم
حالا که من خوابتو دیدم   منتظر روی تو هستم
هردم میبارم/هرکیو میبینم میگم بابا ندارم
به جای شونت/هرشب رو سنگ این خرابه سر میذارم
بابا ندارم
بابا کجایی/تو رفتی و کشته منو غم جدایی
با گریه میگم/بیا یه بار دیگه برام بخون لالایی
بابا کجایی
"بابا کجایی ، بسه جدایی"

 

دوباره بی قراره عمه
از غم تو میباره عمه
تاکه سپر میشه برا من
همش میگم بیچاره عمه
بیچاره عمه/از وقتی که رفتی شده آواره عمه
ماکه میخوابیم/تا خود صبح به یاد تو بیداره عمه
بیچاره عمه
دلم شده زار/خبر داری عممونو بردن توو بازار
همونجا دیدم/شده حراج معجرا و خلخال و گوشوار
دلم شده زار
"بابا کجایی ، بسه جدایی"

 

بابا دلم پر از عذابه
حالم بده توو این خرابه
یاد لبت آبی نخوردم
لب منم تشنه ی آبه
حالم خرابه/رو دست دخترت بابا جای طنابه
بگم بدونی/اون غمی که کشته منو بزم شرابه
حالم خرابه
پر از کبودی/شده تنم، میخوام ببینمت به زودی
حرفم همینه/ناموس تو کجا و این همه یهودی
خوب شد نبودی
"بابا کجایی ، بسه جدایی"

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]