فاطمه الزهرا شهادت ، بستر زمینه مجروح از مسمارهاشم محمدی آرا

تکیه گاه آخرم مرو زهرا
ای امید و باورم مرو زهرا
غم نشسته بر دل من / ای تمام حاصل من
مرو از این خانه
کن نظاره حال زارم / بی تو من خوشی ندارم
مرو از این خانه
"آتشی افتاده بر جانم
فاطمه بی تو من حیرانم"
با این چشم گریان - از درد بی درمان
شکوه کجا ببرم ببرم
با این حال خسته - لب از غصه بسته
خم شده این کمرم کمرم
"آتشی افتاده بر جانم
فاطمه بی تو من حیرانم"
فاطمه جانم ۴

 

روی صورت تو دست دشمن خورد
خاطر تو را یه بی حیا آزرد
هی نفس زدی ولیکن / دست تو جدا شد از من
میان نامحرم
ای که هست مرتضایی / محسن تو شد فدایی
میان نامحرم
"روی کبود و نیلی داری
زخمی و مجروح از مسماری"
یارم خوردی سیلی - غصه خوردم خیلی
شرم و ببین تو ز چشم ترم
دنیا تاره تاره - حیدر شد بیچاره
من چه کنم حالا بی سپرم
"روی کبود و نیلی داری
زخمی و مجروح از مسماری"
فاطمه جانم ۴

 

ای که قوتی به پای لرزانم
میروی ز رفتنت پریشانم
از حسادت حسودان / عمر تو رسیده پایان
ز غصه رنجوری
ای خوشی روزگارم / فاطمه بمان کنارم
چه تلخه این دوری
"با اینکه غرقِ غم و دردی
موی زینب را شانه کردی"
در این شام آخر - با چشمانی مضطر
داری به دل تو عزای حسین
روضه خواندی امشب - همراهِ با زینب
گریه کنی به هوای حسین
"با اینکه غرق  غم و دردی
موی زینب را شانه کردی"
فاطمه جانم ۴

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]