رقیه سادات شهادت زمینه رو دامنم مهتابهیوسف زندیه ، محمدجواد صادقی

لالایی - رو دامنم مهتابه
هیس! آروم - بابام رو پاهام خوابه
روشن شد - چشم خرابه
صبح که بیدار شه بغلم میکنه
دلم میخواد منو رو دس بگیره
راستی! یادم باشه بگم از اینا
گوشواره‌هامو بره پس بگیره ۲

کاشکی فقط زود صبح بشه
کلی می‌خوایم بازی کنیم
با سنگایی که بم زدن 
با هم خونه‌سازی کنیم
بابا حسین بابا حسین ۴

 

این دنیا - با غصه‌هام همدسته
میبینی - ورم چشامو بسته
بابایی - سرم شکسته
خدا میدونه که به ما چی گذشت
بابا نیگا چقدر موهام کم شده
اینقده با پا توی پهلوم زدن
که مثل مادرت قدم‌ خم شده ۲

بابا میدونی زجر کیه؟
دندون شیریمو شکست
دیدم که گشوارمو داشت ...
رو گوش دخترش می‌بست
بابا حسین‌ بابا حسین ۴

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]