حسین الشهید کاروان اسرا زمینه دلیلِ اشک و گریهبهمن عظیمی

صبح و مسا گریه می کنم با - مصیبتای - عمه ی سادات
الهی جونم بشه فدای - بی‌ کسی ها و - غصه و دردات
ای دلیلِ این / اشک و گریه هام
اسم تو شده / بغضِ توو صِدام
عاقبت یه روز / می کُشه منو
درد بی کَسیت / توی شهر شام
عمّه ی سادات ۴

 

عالَم بمیره برا تو خانوم -  یک تنه دیدی - این همه آزار
حلقه زدن دور محمل تو -  ارازل اوباش - توو کوچه بازار
وای از اون همه / اشک و سوز و آه
وای از اون همه / طعنه و نگاه
سنگ کینه شد / سهمِ غربتت
بین شهر غم / موندی بی پناه
عمه ی سادات ۴

 

برات بمیرم شدی اسیرِ - یه عده نامرد - یه عده هرزه
سنگ می زدن از رو پشت بوما - به اون سَرای -  بالای نیزه
پیش چشمای / خیس فاطمه
دور محملت / رقصیدن همه
یک نفر نشد / مرهم غمت
جون بدم از این / غصه ها کمه
عمه ی سادات ۴

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]