حسین الشهید گودال قتلگاه زمینه رو حنجری خشکبهمن عظیمی

میون گودال پناه عالم
غرقابه ی خونِ شاه عالم
تشنه و غریب زیر دست و پاست مادرش داره می بینه
شمر بی حیا بین قتلگاه پا گذاشته روی سینه ۲
حسین ، وای
 
دل زمین و زمان شکسته
رو حنجری خشک خنجر نشسته
تیر و نیزه مونده کنار یک خواهری که رفته از حال
رفت به روی نیزه سر و جامونده تنش میون گودال ۲
حسین ، وای
نظرات شما
[کد امنیتی جدید]