موسی الکاظم شهادت واحد ، زمزمه شبیه یوسفبهمن عظیمی

گوشه ی زندان/ تنهای تنها/ غریبم و یاری ندارم
نه دخترم هست/ نه پسری که/ سر روی پای اون بزارم
یه کاری کرده زنجیر * رمق نمونده توو پام
انقد منو زدن که * شکسته استخونام
هر شب - بارون غم - از چشمای - دیوار و در - می باره
هر وقت - که اسم ما-در منو - روی زبون - میاره ۲

 

شبیه یوسف/ قعر یه چاهم/ پر از غمه دل صبورم
آروم نمی شن/ این نانجیبا/ تا نکنن زنده به گورم
برای گریه کردن * دلم پُر از بهانه ست
افطار هر شب من * سیلی و تازیانه ست
روزم - تیره شده - فرقی ندا-ره واسه من - روز و شب
زیرِ - لگد فقط - با گریه فر-یاد می زنم - یا زینب ۲

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]