فاطمه الزهرا پس از شهادت زمزمه هیشکی نگفت تسلیتبهمن عظیمی

می کُشه آخر منو - غصه ی شرمندگیم
با رفتنت فاطمه - ریخته به هم زندگیم
دنیا پر از غم شده / مثل جهنم شده
بدجور شدم عزادار
الهی قربون تو / هنوز رَدِ خون تو
مونده به روی دیوار

 

هیشکی نشد هم کلام - با همسرت فاطمه
هیشکی نگفت تسلیت - به دخترت فاطمه
بدجوری قلبم شکست / روی دلم غم نشست
از غصه های زینب
دلم شد از غم هلاک / رفته تنت زیر خاک
میام کنارت هر شب

 

با غم دوری تو - چطور باید سر کنم
رفته گُلم زیر خاک - چه خاکی بر سر کنم
پیش چشام کشتنت / رد شدن از رو تنت
نشد یه کاری کنم
دلم چه غمگین شده / کارم فقط این شده
گریه و زاری کنم

 

آتیش بجونم زده - داغ غمت فاطمه
کشته علی رو غمِ - عمر کَمِت فاطمه
تو بودی پشت و پنام / ببین که بی تکیه گام
خالیه پشتم حالا
ببین اشکِ مُدامم / خیلی تلخه به کامم
زندگیِ بی زهرا

 

فداییِ من شدی - رو سَرَمِه مِنّتت
جونم در اومد تا خاک - ریختم روی صورتت
به کی بگم این غمو / آتیشِ تو قلبمو
چجوری خاموش کنم
این شده بغض گلوم / تو رو زدن روبروم
چطور فراموش کنم

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]